اسفند 91 - وبلاگی برای تمام دوستان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه رسیدن به یقین قلبی، به گونه‌ای که خدا را حاضر ببینیم چیست؟ :

 


ر این عرصه سخن بسیار است. امثال ما (پاسخ دهنده) حتی نمی‌دانند که یقین چیست و چه مراتبی دارد؟ چه رسد به آن که راه رسیدنش را بدانند. اما ذیلاً به چند نکته مهم از آموخته‌ها اشاره می‌شود:

الف –  عقل و قلب:

خداوند سبحان پنهان نیست که دیدن او مستلزم کار خاصی باشد. احوال ما مانند کسی است که پلک چشم را انداخته و می‌پرسد: چه کنم تا ببینم؟! پاسخش فقط یک جمله کوتاه است: «چشمت را باز کن تا ببنی».

خالق کریم به انسان «عقل و قلب» داده است. عقل و قلب خدا می‌بینند و جز خدا هم نمی‌بینند. عقل و قلب در همه انسان‌ها وجود دارند و از بین هم نمی‌روند. به عقل و قلب خطا نیز وارد نمی‌شود؛ به همین جهت فرمود: عقل نبی درونی شماست.  منتهی انسان با منحرف کردن توجهات، ایجاد تعلقات کاذب، غالب نمودن هوای نفس بر سایر قوا و ...، روی این گنجینه‌های گران‌بها و آیینه‌های صاف و شفاف پرده می‌اندازد، زنگار می‌نشاند و دائم بر ضخامت آن می‌افزاید و همین سبب می‌گردد که حقایق عالم هستی را آن طور که هست نبیند.

ما خدا را حاضر و ناظر نمی‌کنیم، بلکه عالم در محضر خدا و در منظر اوست؛ پس اگر ما او را حاضر و ناظر نمی‌بینیم، چون چشم عقل و قلب را بسته‌ایم.

ب – توجه به خدا و فطرت خداپرست:

توجه، یعنی «جهت گرفتن». همان طور که اگر به کسی یا چیزی توجه کنیم، جهت‌مان را به سوی او بر می‌گردانیم.

همه هدایت‌ها از همین «جهت و توجه» است و همه انحرافات نیز از انحراف جهت و توجه نشأت می‌گیرد. به حضرت ابراهیم (ع) گفتند که ستاره، ماه و خورشید همان خداست، پس از افول و غروب آنها گفت: من آفلین را دوست ندارم. و افزود: توجه و جهت‌ام را به سوی خالق آسمان‌ها و زمین می‌نمایم و نه مخلوقات آسمانی یا زمینی:

«إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ» (الأنعام، 79)

ترجمه:من از روى اخلاص پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمان‌ها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم.

این همان طریق اولایی است که خداوند متعال انسان را به قرار گرفتن در آن توصیه نموده است. می‌فرماید: فطرت تو خداشناس، خداپرست، خدا جو و خدا دوست است. من خودم را در فطرتت به تو شناسانده و نشان داده‌ام، پس به دین فطرت‌ات توجه کن که دین استوار همین است:

«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ» (الرّوم، 30)

ترجمه: پس روى خود را با گرایش تمام به حق به سوى این دین کن با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است، آفرینش خداى تغییرپذیر نیست این است همان دین پایدار ولى بیشتر مردم نمى‏دانند.

پس دائم باید توجه داشت. یعنی جهت گیری‌ها در هر موضعی، هر کاری و هر حالتی باید به سوی خدا باشد، و این سمت و سو را فطرت خود آدمی نشان می‌دهد. توجه که منحرف شد، انسان منحرف می‌شود.

ج – تفکر:

اسلام عزیز نه تنها مانند برخی از ادیان عقل را تجلی شیطان نمی‌خواند و مانند اغلب مکاتب معاصر عقلانیت را تعطیل اعلام نمی‌نماید، بلکه آن را اصل و ریشه‌ی ثبوت اعتقادات معرفی نموده و با اصرار بر تعقل و تفکر تأکید می‌نماید و از این رو اعتقاد به اصول دین در اسلام راستین تحقیقی است و نه تقلیدی.

اسلام عزیز نه تنها انسان را به سوی عبادات متعصبانه و بی‌فکر دعوت نمی‌نماید، بلکه چنین عبادت‌هایی را اصلاً مفید و نشانه دینداری نمی‌داند. بلکه تعقل، تفکر و تدبر در حکمت، در خلقت و آفرینش در هدف و هدفداری را لازمه و نشانه دینداری، ایمان و یقین بر می‌شمرد و آن را بالاترین عبادت قلمداد می‌نماید.

پیش روی ما جهانی (از مادی و غیر مادی) با عظمت وجود دارد که علم، حکمت، زیبایی، نظم و سایر پیچدگی‌ها و شگفتی‌های آن، همه معرف خالقِ علیم، حکیم، جمیل و ربّ جلیل آن است و نشان می‌دهد که این عالم و «من» که جزئی از آن هستم، بیهوده آفریده نشده است. لذا فرمود در این امر تعقل کنید. ذکر و نماز به همراه تعقل است که انسان را به کمال می‌رساند:

«الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَامًا وَ قُعُودًا وَ عَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (الأنعام، 32)

ترجمه: همانان که خدا را [در همه احوال] ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد مى‏کنند و در آفرینش آسمانها و زمین مى‏اندیشند [که] پروردگارا اینها را بیهوده نیافریده‏اى منزهى تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار.

به غیر از جهان خلقت، کتابی که همه چیز در آن تبیین شده است، شامل هستی‌شناسی و انسان‌شناسی و بایدها و نبایدهای رشد و کمال است به ما اعطا شده است. آیا نباید آن را با تعقل، تفکر، تأمل و تدبر مطالعه کنیم؟ فرمود: این کتاب تعریف انسان کامل است، این کتابی است که انسان در آن معرفی شده است، این کتابی است که بحث از خودتان دارد:

«لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَابًا فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (الأنبیاء، 10)

ترجمه: در حقیقت ما کتابى به سوى شما نازل کردیم که یاد شما در آن است آیا نمى‏اندیشید.

د – عمل:

انسان دارای «عقل، قلب یا به تعبیری فطرت» است و دارای اختیار، اراده و عمل نیز هست. لذا همان طور که در حوزه نظری خود را قوی می‌سازد، باید در حوزه عملی نیز منطبق با عقل و قلب سلیم حرکت نماید، نه این که نظرش چیزی باشد و عملش چیز دیگری.

عقل، قلب و عمل انسان همه باید بر موضع «صدق» قرار گیرند. یعنی حقایق عالم هستی، تصدیق کننده اعتقاداتش باشد، اعتقاداتش تصدیق کننده این حقایق باشد، همه تصدیق کننده «حق» باشند و عملش نیز تصدیق کننده اعتقاداتش باشد و باورهایش نیز عملش را تصدیق کنند. لذا «ایمان و عمل صالح» همیشه در کنار هم مطرح می‌شوند. رابطه آنها مثل رابطه روح و جسم است که اگر مفارقتی حاصل شود، موت دست می‌دهد.

«وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِی الصَّالِحِینَ» (العنکبوت، 9)

ترجمه: و کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کرده‏اند البته آنان را در زمره شایستگان در مى‏آوریم.

عمل صالح و صادق نیز فقط با اطاعت و بندگی الله جل جلاله محقق می‌شود و اطاعت او نیز در گرو اطاعت پیامبر اعظم (ص) است. پس انجام واجبات و ترک محرمات قدم اول و زیرساخت است.



تاریخ : یکشنبه 91/12/27 | 11:1 صبح | نویسنده : سعید شیرازی | نظر

 ایکس – شبهه: شهید یک تعریف عام دارد که یعنی کسی که «شاهد» است و بر اساس شهود خود گواهی می‌دهد. چنان چه یکی از اسمای خداوند متعال «شهید» است که به وجود خود و رسالت انبیای خود و حقانیت وحی شهادت می‌دهد.

«قُلْ أَیُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهَادةً قُلِ اللّهِ شَهِیدٌ بِیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَکُم بِهِ وَمَن بَلَغَ أَئِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُل لاَّ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ» (الأنعام، 19)

ترجمه: بگو گواهى چه کسى از همه برتر است بگو خدا میان من و شما گواه است و این قرآن به من وحى شده تا به وسیله آن شما و هر کس را [که این پیام به او] برسد هشدار دهم آیا واقعا شما گواهى مى‏دهید که در جنب خدا خدایان دیگرى است بگو من گواهى نمى‏دهم بگو او تنها معبودى یگانه است و بى‏تردید من از آنچه شریک [او] قرار مى‏دهید بیزارم.

شهید یک معنای خاص هم دارد، یعنی کسی که برای خدا و برای دفاع از دین خدا و بر اساس امر خدا حرکتی می‌کند، تلاشی می‌کند، جهادی می‌کند، هجرتی معنوی از قلب به سوی خدا یا هجرتی مادی از سویی به سویی برای خدا می‌کند، جنگی می‌کند و در این راه می‌میرد یا کشته می‌شود. او نیز «شهید» است و فرمود او را مُرده نپندارید:

«وَالَّذِینَ هَاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ» (الحج، 58)

ترجمه: و آنان که در راه خدا مهاجرت کرده‏اند و آنگاه کشته شده یا مرده‏اند قطعا خداوند به آنان رزقى نیکو مى‏بخشد و راستى این خداست که بهترین روزى‏دهندگان است.

پس ملاک شهادت این است که فرد موحد باشد و هدفش «الله جلّ جلاله» باشد و کارش حتماً «فِی سَبِیلِ اللَّهِ » و لا غیر. لذا اگر مسلمان یا مسیحی موحد باشند و برای خدا حرکت کنند و در این حرکت خود بمیرند یا کشته شوند، شهید می‌شوند و اگر موحد نباشند و یا کارشان برای خدا نباشد، شهید محسوب نمی‌گردند. شهید راه وطن، شهید راه انسانیت، شهید راه ...، همه حرف است و در واقع لفظ کشته را شهید می‌گویند تا قداست ببخشند. باید بگویند: کشته راه وطن، کشته راه انسانیت، کشته ...، که البته هیچ کدام نزد خدا شهید نیستند، چون برای خدا حرکت نکرده و کشته نشده‌اند. نمی‌شود دیگری را معبود گرفت و از خدا انتظار قبول مرتبه‌ی شهادت داشت.

نه فقط کشته شدن، بلکه همه امور همین طور است. حتی عباداتی چون نماز، اگر برای خدا نباشد نه تنها مقبول نیافتاده بلکه موجب عذاب می‌شود، چنان چه در کلام وحی، ضمن تأکید بر اقامه نماز می‌فرماید: «وای بر نماز گذارانی که برای ریا نماز خوانند و یا آن را سبک می‌شمرند.»اند. نمی

نه فقط کشته شدن، بلکه همه امور همین طور است. حتی عباداتی چون نماز، اگر برای خدا نباشد نه تنها مقبول نیافتاده بلکه موجب عذاب می‌

«فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ * الَّذِینَ هُمْ یُرَاؤُونَ * وَ یَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ» (الماعون، 4 تا 7)

ترجمه:پس واى بر نمازگزارانى * که از نمازشان غافلند * آنان که ریا مى‏کنند * و از [دادن] زکات [و وسایل و مایحتاج خانه] خوددارى مى‏ورزند.

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: دو نفر وارد مسجد می‌شوند و نماز می‌خوانند. یکی برای جلب توجه دیگران، رکوع و سجود نمازش را بهتر انجام می‌دهد و خشوع آن را بیشتر می‌کند و جهنمی می‌شود. اما دومی در حالی نماز می‌خواند که در این فکر است آیا نماز من مقبول است یا نه، و حالت توبه به او دست می‌دهد و بهشتی می‌شود. (بحار الانوار، ج72، باب117، روایت21)

کشته‌ی راه خَر:

شخصی در سپاه پیامبر اسلام (ص) در میدان نبرد اسیری را که روی الاغ سفید پریده و فرار کرده بود تعقیب کرد و توسط او کشته شد. خوب به لحاظ همگان چون سرباز سپاه اسلام بوده و در میدان نبرد و توسط دشمن کافر کشته شده بود، شهید بود. لذا گفتند خوشا به حالش که شهید شد.

از پیامبر اکرم خواستند که بر پیکر او نماز بگذارد و ایشان امتناع کرده و فرمودند: «او قتیل الحمار – یعنی کشته راه خر» است زیرا در لشکر دشمن الاغی را دیده و نشان کرده بود و به خاطر آن کشته شد، نه به الاغ رسید و نه به خدا و بهره او از کشته شدن خسارت دنیا و آخرت بود.

دقت شود این که کسی نزد خدا شهید باشد با این که ما به او شهید بگوییم خیلی متفاوت است. گاه شهادت کسی کاملاً مشهود است، مثل یک بسیجی یا رزمنده‌ای که موحد، مسلمان و مؤمن است و برای جهاد فی سبیل الله به جنگ و جبهه رفته



تاریخ : یکشنبه 91/12/27 | 10:54 صبح | نویسنده : سعید شیرازی | نظر

                                                         رهبر معظم انقلاب می فرمایند:

همه باید الزامات قانونى را بپذیرند
البته من به مجریان انتخابات توصیه کرده‏ام، الان هم توصیه میکنم: باید بشدت قانون را رعایت کنند. حد و مرز، قانون است. همه باید الزامات قانونى را بپذیرند و تسلیم الزامات قانونى بشوند. قانون حد فاصل حق و باطل است در حرکت و مشى ملت و مسئولین. قانون را نباید دور زد. این باید رعایت بشود؛ بحمداللَّه رعایت هم میشود. ما هم توصیه داریم میکنیم که با مراقبت و دقت بیشتر قانون را رعایت کنند؛ به کسى ظلم نشود، حق کسى تضییع نشود؛ حق مردم در طرف مقابل، تضییع نشود، که آدمهاى ناباب و ناصالح، صالح معرفى نشوند؛ آدمهاى صالح هم از حق خودشان محروم نمانند، ناصالح معرفى نشوند. این رعایتهائى است که باید همه بکنند. اما آنچه که اصل است، حضور در انتخابات است؛ باید همه در انتخابات شرکت کنند؛ این یک وظیفه‏ى عمومى است.


اصلِ حضور مردم در انتخابات مهم است:


راجع به انتخابات، هم در نماز عید سعید فطر مطالبى به ملت عزیزمان عرض کردیم، هم قبل از آن گفتم. انتخابات مهم است؛ هم انتخابات خبرگان مهم است، هم انتخابات شوراها مهم است و هم اصل حضور مردم در انتخابات مهم است.
انتخابات خبرگان - همان‏طور که در نماز عید فطر عرض کردیم - یک ذخیره‏سازى براى ملت و براى آینده‏ى نظام است؛ مثل صندوق ذخیره، که یک روز در هنگام نیاز، این انتخاب شما به درد ملت و کشور خواهد خورد؛ باید این ذخیره را نگه داریم. این، پشتوانه‏اى است که باید براى کشور باشد. مجلس خبرگان همیشه باید آماده باشد؛ لذا بسیار مهم است.
انتخابات شوراها هم از این جهت مهم است که کار روزمره‏ى مردم و زندگى شهر و روستایى مردم، متوقف به این انتخابات است. اگر انسانهاى صالح، کارآمد، بانشاط، مؤمن، نجیب و امین در انتخابات شوراها انتخاب شوند، خیال مردم از لحاظ مسائل جارى روزمره‏ى زندگى - که با آن سر و کار دارند - راحت خواهد شد. شما اگر آن کسى را که مى‏پسندید و مى‏خواهید، انتخاب نکردید، آن کسى که شما نمى‏پسندید، انتخاب خواهد شد و رأى خواهد آورد. بنابراین، رأى خودتان را به میدان بیاورید.
به مردممان عرض مى‏کنم: هم در این انتخاباتها و هم به طور عمومى ملت ما باید بیشتر از گذشته به اتحاد اهمیت بدهند و تحمل کردن یکدیگر را یاد بگیرند. ما گاهى اوقات سر چیزهاى کوچک با هم یک و دو مى‏کنیم، در حالى که در مبانى و اصول مثل هم هستیم! یک چیزى شما مى‏گویى، یک ایراد بیخودى‏اى من مى‏گیرم، بنا مى‏کنیم یک و دو کردن. البته یک و دو بین دو نفر و در یک محیط شخصى، اهمیتى ندارد؛ اما وقتى در محیط عظیم کشور چنین چیزى واقع شود، فضاى سیاسى را نامطلوب مى‏کند. بنابراین، ما باید از بى‏تحملى و ایرادگیریهاى بیخود پرهیز کنیم و به مسئله‏ى اتحاد
و مشارکت براى شکل دادن به آینده، اهمیت بدهیم. آینده‏ى کشور دست شماست؛ باید به این شکل بدهید.



تاریخ : شنبه 91/12/26 | 3:51 عصر | نویسنده : سعید شیرازی | نظر
ساعت یک و نیم آن روز

بسم الله...

پیش از این

چیزی به اسم کم آوردن در واژه‌ها نبود!

چیزی به اسم غم

حسی شبیه ناامیدی

اصلا

خبری از این حرف‌ها نبود!

اینجا اما انگار، غم کلیدوازه است!

کم آوردن عادت

و ناامیدی حرفه است!

.

عـــــــاشقی

زشت و نازیبا

معشوق، سنگدل و بی‌وفا!

.

عــــــــــــــــــشق

اگر عشق باشد!

پر است از رویش و سرزندگی

حرکت و بالندگی

.

این چه عشقی است که

پشت می‌کند به هر چه احساس و عاطفه!

و چنگ می‌زند به هر چه مهر و محبت!

عاشق را درهم می‌شکند؟!

زندگی‌ را جهنم می‌کند؟!

این چه عشقی است

که جز انـــــــــدوه و آه ارمغانی ندارد؟!

.

عشــــــــــــــق

شورآفرین است

 همیشه‌ی عاشق، بهار است!

امید و نور و زندگی

تبسم و شور و بالندگی

عاشقی یعنی این!

نه اینهمه خمودگی و تنهایی

اینهمه انتظار سرد و اینهمه بی‌وفایی!

.

معشوق اگر معشوق باشد

زنده می‌کند عاشق را

نَفس ِ تازه می‌دهد لحظه لحظه‌اش را

معشوق اگر معشوق باشد

بی‌وفایی در مرامش نیست!

.

عشق اگر پاک باشد

 بهشت می‌شود، زندگی

شور می‌گیرد جوانی!

.

عشق اگر پاک باشد....

.

.

معشوق ِ عشق‌های پاک همیشه بر عاشق مشتاق‌تر است

تا عاشق بر او....



تاریخ : پنج شنبه 91/12/17 | 7:21 عصر | نویسنده : سعید شیرازی | نظر
امام (ره) در مورد بنی‌صدر تا آنجایی که توانستند صبر کردند
سه شنبه 15 اسفند 1391 ساعت 10:08
 
رئیس مجلس خبرگان رهبری با بیان امام فرمودند که نمی‌خواهیم اولین رئیس جمهور به این شکل عزل شود، گفت: بنی‌صدر فکر می‌کرد 11 میلیون رای دارد و می‌تواند تا آخر هرکاری را انجام دهد.

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله ،آیت الله محمدرضا مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری صبح امروز در مراسم افتتاحیه سیزدهمین اجلاس خبرگان رهبری در دوره چهارم با بیان اینکه امید است این مجلس منشا خیر و برکت برای نظام و انقلاب باشد، گفت: امیداریم مسائل و مطالبی که توسط نمایندگان مجلس خبرگان رهبری در این اجلاس بیان می‌شود، مناسب با اوضاع و احوال کشور و پیشنهادات، مفید واقع شوند.

وی افزود: خبرگان رهبری با توجه به جایگاه که در آن قرار دارند، 3 مسئولیت دارند؛ مسئولیت اول، شخصیت حقوقی آنهاست که به عنوان نمایندگان ملت ایران در مجلس خبرگان، مسئولیت بزرگی دارند که اگر کوتاهی کنند مقصرند.

رئیس مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: عنوان دیگر ما روحانیت است که ما در لباس روحانیت و سربازی و دفاع از معارف اسلام و تشیع وظیفه سنگینی داریم. ما همچنین در حفظ نظام، انقلاب و نگهداری مردم در صحنه نیز وظایف مهمی داریم که قبل از انقلاب نیز امام خمینی (ره) با رهبری خودشان این مسئولیت را به دوش کشیدند.

آیت الله مهدوی کنی خاطرنشان کرد: مسئولیت سوم ما بحث شخصی است که به عنوان یک مسلمان، مومن و ایرانی وظایفی را در برابر مردم به عهده داریم و در مقابل آنها مسئولیم.

وی با اشاره به اینکه ما به عنوان یک مسلمان، مومن، روحانی و مجلس خبرگان همه با هم باید برای خدا قیام کنیم، اظهار داشت: مسلماً همه می‌دانید که این قیام رسمی نیست، بلکه کنایه است و به این معنی است که باید از بی‌تفاوتی نسبت به مسائل اجتماع، دین مردم، فرهنگ مردم و انقلاب بیرون بیاییم.

رئیس مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: بعد از بیدار شدن و قیام در راه خدا، اندیشه و فکر نیز لازم است چرا که اندیشه و برنامه در هر کاری لازم است و پیامبر(ص) نیز برای هدایت مردم با عقل، شعور و هدایت وارد شد و یک کار احساسی نکرد.

آیت‌الله مهدی‌کنی تصریح کرد: دین، معارف و انقلابی که به وسیله امام خمینی (ره) آغاز شد، دارای عقل و برنامه بود و آثارش این بود که امروز دین اسلام جایگاه خود را در جهان پیدا کرده است.

وی با بیان اینکه مسئله مهم بعدی یاری خداوند است، گفت: خداوند دین خود را حفظ می‌کند و از آن دفاع لازم را انجام می‌دهد اما باید عده‌ای به یاری خداوند بشتابند چرا که خداوند خود قیام نمی‌کند. خداوند وعده کرده کسانی که ما و دین خدا را یاری کند، خداوند نیز آنها را یاری می‌کند و در نصرت بندگان خود هیچ مشکلی ندارد.

آیت‌الله مهدوی‌کنی در ادامه سخنانش اظهار داشت: در سوره هود آمده است که یاری خدا با حضور مؤمنین است البته رهبران جامعه نیز باید مردم را هدایت کنند، طبق این آیه نباید مردم را رها کرد، نباید رهبران جامعه دچار گناه شوند.

وی با بیان اینکه انقلاب اسلامی با حضور مردم به پیروزی رسید، گفت: انقلاب ما معجزه بود، معجزه‌ای از طرف خداوند و هم از طرف مردم. این موضوع بارها از سوی امام خمینی‌(ره) مطرح شده بود. ایشان بر این باور بودند که اگر مردم نبودند چیزی اتفاق نمی‌افتاد.

رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه ما نباید ارتباطمان را با مردم قطع کنیم، افزود: باید حقوق مردم را رعایت کنیم تا لطف خدا شامل ما نیز شود. این موضوع تاکید همین آیه‌ای است که من به آن اشاره کردم.



تاریخ : سه شنبه 91/12/15 | 8:49 عصر | نویسنده : سعید شیرازی | نظر
مطالب جدید تر مطالب قدیمی تر


  • paper | بک لینک | وب وب
  • وب چت مقاله تراکتور | وب ویستا باکس