اسفند 91 - وبلاگی برای تمام دوستان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
راهبرد جدید آمریکا، عربی و ترکی و تروریست ها، ضمن پذیرش همه هزینه های رسوایی سیاسی و امنیتی، به عنوان آخرین برگه بازی در سوریه خواهد بود تا با افزایش فرسایش و تکثر مناطق عملیاتی و پیوندهای جغرافیایی قابل اتکاء و حفظ مناطق اشغالی، بن بست برای نظام سوریه در عرصه نظامی را ثبت کرده و ...
 

اختصاصی بصیرت:از نگاه کلان آمریکا به تحولات منطقه، سرعت رویدادها و ماهیت آن، با مولفه های مطلوب آمریکا و هم پیمانان آنها، بسیار متفاوت است و بسیار سریع تر از آن حرکت می کند. وقتی آمریکایی ها در آلماتی در قالب 1+5 در مذاکره با ایران حاضر می شوند، در چهره مذاکره کننده ایرانی، نقش مولفه های قدرت ناشی از قدرت مدیریت ایران در تحولات منطقه ای و منحنی پرشتاب آسیب هم پیمانان و پروژه های آنان را حس می کنند. به همین دلیل است که درخواست آنها برای مذاکره جمعی و یا انفرادی با ایران و یا مذاکرات آژانس با ایران، با فوریت و عجله همراه است. ولی در خصوص تحولات منطقه ای مانند سوریه، به دنبال تعویق مذاکره و بازسازی و ساماندهی اوراق بازی خود هستند تا از سیر شکست های چند ماه اخیر در سوریه بکاهند.با اینکه کری و لاوروف در برلین بر یک روند سیاسی حل و فصل بحران سوریه توافق کرده اند و آمریکایی ها پیش شرط حذف بشار اسد را کنار گذاشته اند، با ارزیابی از مذاکرات هسته ای در آلماتی، نوع بازی در سوریه نیز تغییر می کند. آمریکایی ها که مدت ها است از نگرانی حضور القاعده در سوریه دم می زنند و در یک برآورد واقعی، براندازی نظامی در سوریه از طریق حضور فعال و موثر القاعده را برای خود خسارت و نقض غرض ارزیابی می کنند، هم به طرح های سیاسی مطرح شده دست رد می زنند و هم برخلاف ژست های قبلی، در دیدار کری از شرکای حاشیه خیلج فارس، بر راهکار نظامی تأکید می کنند و تسلیح تروریست ها را در وظایف جدی خود قرار می دهند.کاملاً آشکار است که آمریکایی ها نمی خواهند در شرایطی که ارتش سوریه در مناطق مختلف در حال پیش روی است و تکیه گاه القاعده ای آمریکا نیز غیرقابل اعتماد است، بر سر میز مذاکره بنشیند و لذا پاسخ منفی به طرح های موجود سیاسی و حتی آنچه معاذالخطیب ارائه کرده، می دهند. رویکرد جدید این است که هم در صحنه میدانی باید تغییرات مطلوب حاصل شود و هم از سرعت پیش روی ارتش سوریه جلوگیری به عمل آید و سپس، با اوراق میدانی و فشارهای خارجی، بر سر میز مذاکره با روسیه و سوریه قرار گیرند.برای این کار، پس از پیش روی ارتش سوریه در محورهای شمال شرقی، و جنوبی حلب که راه حلب و حماه از دست تروریست ها خارج شد و پیش روی در محورهای مرزی حمص و ادلب و جنوب غربی دمشق، نیروهای تروریست اعم از ارتش حر و القاعده به سمت شهر الرقه حرکت کرده و آن را اشغال می کنند، البته تجربه تروریست ها برای نگهداشتن مناطق شهری تا به حال موفقیت چندانی نداشته و همراه با تلفات سنگین ناچار به ترک این مناطق شده اند. ولی اهمیت اقدام اخیر این است که در جغرافیای نزدیک به دیرالزور و مرزهای عراق قرار می گیرند که یک پیوند جغرافیایی بین این مناطق و مناطق سنی نشین عراق، ظرفیت جدیدی از درگیری های خونین را شکل خواهد داد و کار را برای ارتش سوریه سخت می کند.

     در راهبرد عملیاتی- میدانی جدید آمریکا و شرکای منطقه ای آن، حرکت به سمت وضعیتی که بتوانند بخشی از سرزمین سوریه را در اختیار گرفته و از آن دفاع کنند و مدل عملیاتی لیبی را مقدمه مدل مذاکراتی یمن قرار دهند وجود دارد. به همین دلیل بر اساس اعلام فرماندهی ارتش آزاد، این نیروها، نیازمند سلاح های ضد زره و موشک های هوایی و سلاح های نیمه سنگین و سنگین هستند تا بتوانند در مقابل ارتش سوریه دوام بیاورند. این نیاز موجب شد تا آمریکا در نشست رم رسوایی همکاری با تروریست ها را بپذیرد و با کمک های جدید 60 میلیون دلاری که به نام حمایت های غیرجنگی یا غیرنظامی از آن یاد می شود، در کنار خریدهای نظامی قطر و عربستان از انگلیس و فرانسه که قرار است سلاح های پیشرفت و موثری تهیه و در اختیار گروه های تروریستی قرار گیرد، امید به تغییر موازنه را در خود و شرکای منطقه ای کند. برای هدفمند کردن ارسال سلاح، آمریکایی ها در اردن و ترکیه، دست به آموزش های ویژه برای به کارگیری موشک های استینگر و جنگ افزارهای جدید زده اند. نکته مهم در این زمینه این است که موج های گسترده از القاعده که از کشورهای غربی و یا عربستان و دیگر کشورهای عربی به سوریه وارد شده اند، دغدغه های امروز این کشورها را بسیار کاهش داده که از این جهت بسیار خرسند هستند، ولی نگرانی آنها این است که با پایان بحران سوریه، این گروه ها به کشورهای شان بازمی گردند و ویروس القاعده، با پتانسیل جدید و تجربیات جنگی در سوریه، مشکلات عمیق تری برای آنها پدید می آورند. از این رو خلاصی از دست القاعده از دو منظر برای آنها اهمیت دارد. ابتدا اینکه این نیروها به کشورهای شان بازنگردند و سپس اینکه در درون سوریه، از شرایط برتر به حداقل های قابل تحمل، تنزل یابند. این چالش نشان می دهد که آمریکایی ها، عجله زیادی برای نتیجه فوری در سوریه ندارند و نگاه اصلی آنها به موعد انتخابات 2014 در سوریه است. از نگاه اسرائیلی، عربی، ترکی و تروریست ها، روند موفقیت های ارتش سوریه غیرقابل تحمل است و این نگرانی تا جایی است که صهیونیست ها، انگلیسی ها و ترک ها، حاضرند، بجزه اقدامات عملیاتی- امنیتی قبلی که برروی مراکز ویژه نظامی متمرکز بود، در عملیات های جاری نیز مشارکت جویند و یا امکان یک شوک امنیتی و نظامی در سوریه را فراهم کنند. مواضع اخیر صهیونیست ها، قطری ها، سعودی ها که منتهی به مواضع کری در عربستان و قطر شد، حاکی از نگرانی فوق است.

 

منبع: سایت بصیرت



تاریخ : دوشنبه 91/12/28 | 12:29 عصر | نویسنده : سعید شیرازی | نظر

 

یک کلیپ ویدئویی از سخنان هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه سابق آمریکا در اینترنت منتشر شد که ظاهراً سخنان هیلاری در روزهای آخر مسئولیتش در وزارت امور خارجه آمریکاست. وی در این کلیپ، به نحوه تشکیل گروهک تروریستی القاعده و نقش آمریکا در آن، حرف های قابل تأملی به زبان آورده است. کلینتون صراحتاً اعتراف می کند که آمریکا...
 

پایگاه بصیرت:هفته گذشته یک کلیپ ویدئویی از سخنان هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه سابق آمریکا در اینترنت منتشر شد که ظاهراً سخنان هیلاری در روزهای آخر مسئولیتش در وزارت امور خارجه آمریکاست. وی در این کلیپ، به نحوه تشکیل گروهک تروریستی القاعده و نقش آمریکا در آن، حرف های  قابل تأملی به زبان آورده است. کلینتون صراحتاً اعتراف می کند که آمریکا در تقابل با شوروی سابق، القاعده را با کمک سازمان اطلاعات پاکستان (ISI) و عربستان سعودی در افغانستان ایجاد کرد و در این خصوص می گوید: «بیایید به خاطر آوریم  کسانی که هم اکنون با آنها در حال جنگ هستیم(القاعده) همان کسانی هستند که 20 سال پیش به آنها کمک هایی کردیم... ایالات متحده با کمک سعوی ها و برخی عناصر پاکستانی بر روی برداشت تندروانه سلفی از اسلام سرمایه گذاری کرده است تا اتحاد شوروی را در افغانستان شکست دهد.» علی رغم اعترف صریح کلینتون به تشکیل القاعده توسط آمریکا اما وی سعی دارد که چنین القا کند که در حال حاضر آمریکا با این گروهک در حال جنگ است و دیگر نه تنها به آنان کمکی نمی کند، بلکه با آنان به مقابله برخاسته است؛ اما دلایلی چند، این ادعا را رد می کند و شواهد و اسناد آشکاری وجود دارد که نشان می دهد آمریکا همچنان از گروهک تروریستی القاعده برای پیشبرد اهداف خود در جهان به ویژه ممالک اسلامی استفاده می کند که به برخی از آنان می پردازیم:

1- شواهد رفتاری، گفتاری و افکاری القاعده

نگاهی به اقدامات تروریستی و گفتار و عقاید این گروهک تندرو در کشورهای مسلمان و عملیات های تروریستی ای که آنان با کمک غرب به ویژه آمریکا و صهیونیست ها علیه مسلمانان به ویژه شیعیان در سوریه، عراق، پاکستان و... انجام می دهند به خوبی نمایانگر این است که القاعده همچنان اهداف و راهبردهای آمریکا و رژیم صهیونیستی را در منطقه پیش می برد و جالب تر اینکه آنان نه تنها هیچ عملیاتی تاکنون علیه صهیونیست ها به عنوان بزرگ ترین دشمن مسلمانان انجام نداده اند که حتی در سوریه، ارتباطات بسیار عمیقی با صهیونیست ها دارند.عملیات های محدود و هر از چندگاه القاعده در افغانستان علیه آمریکا نیز ناشی از برخی تفاوت های فکری و دیدگاهی بین این جماعت گسترده و هفت رنگ است و البته نقطه مشترک همه آنان دشمنی با شیعیان است. اما در مجموع، رصد اقدامات این گروهک وابسته و منحرف به غرب نشان می دهد که القاعده سازمانی کاملاً تروریستی و ضداسلامی است که کلاً منافع غرب را در جهان اسلام پیگیری می کند.

2- ترکیب حامیان القاعده

نگاهی به کشورها و دول حامی القاعده نیز کاملاً نشان دهنده وابسته بودن این گروهک های تروریستی به دشمنان اسلام و مسلمین است. کمک های مالی، تسلیحاتی، نظامی و تجهیزاتی به القاعده در سوریه برای جنگ علیه دولت و ملت سوریه، راه اندازی دفتر طالبان در قطر، دیدار سران آمریکا و انگلیس و برخی کشورهای منطقه با این گروهک تروریستی و استفاده از آنان در عملیات های تروریستی علیه شیعیان در پاکستان و عراق و... همه و همه نشان دهنده وابستگی القاعده به غرب است که در راستای اهداف غرب و برخی کشورهای مرتجع عرب انجام می شود. هیچ گروهی تا به این حد نمی توانست در پیشبرد اهداف غرب به آنان کمک کند. غربی ها با همین بهانه تاکنون کشورهای مسلمان افغانستان، عراق، مالی و... را اشغال کرده و یا در امور دیگر کشورهای مسلمان دخالت می کنند. والبته برخی سخنان ضد القاعده ای از سوی سران آمریکا، جز عوامفریبی نیست. اظهارات اخیر «جان کری» در دیدار با سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان و تقسیم تروریست های سوری به گروه های تندرو و میانه رو در همین راستاست و فقط برای سرپوش گذاشتن به جنایات القاعده است و اینکه آمریکا در مظان اتهام حمایت از جنایات این گروهک دست نشانده قرار نگیرد. حقیقت این است که القاعده همچنان در خدمت غرب است و البته معتقدیم که تروریست های القاعده ای وقتی از سوریه و... فارغ شوند، قطعاً به سراغ حامیان امروز خود، یعنی دول مرتجع عرب و آمریکاخواهند رفت.

منبع : سایت بصیرت

 





تاریخ : دوشنبه 91/12/28 | 12:28 عصر | نویسنده : سعید شیرازی | نظر

افلاطون
فیلسوف یونانی (428 – 348 ق.م)
ویرایش : مریم فودازی


افلاطون در سال 428 ق. م در یک خانواده اشرافی و اصیل آتنی متولد شد. نام اصلی او«آریستوکلس» بود و نام افلاطون، بعد ها به خاطر پیکر تنومندش به او داده شد. وی یکی از بزرگترین فلاسفه جهان به شمار می رود. دوره جوانی او با دوره درخشندگی فرهنگ آتنی همراه بود و در همان دوران، یعنی در سن بیست سالگی با سقراط ملاقات کرد و شاگرد او شد. بستگانش اصرار داشتند که او به حرفه خانوادگی خود یعنی سیاست بپردازد، اما وقتی محاکمه و مرگ استادش را به دست سیاستمداران مشاهده نمود، سیاست را رها کرد. او در محاکمه سقراط  حاضر بود و اتفاقات آن را در آثار خود ثبت کرد. پس از مرگ استاد، افلاطون آتن را ترک نموده و به مناطق مختلفی نظیر مگارا و سیسیل سفر کرد که خطرات بزرگی هم برایش در برداشت؛ تا جایی که اسیر شد و حتی در معرض مرگ قرار گرفت؛ اما سرانجام آزاد شد و به آتن بازگشت.
افلاطون پس از بازگشت به آتن در سال 388 ق.م ، « آکاد می » خود را با هدف ترویج و تشویق بی طرفانه علم، در این شهر بنا نمود. آکادمی افلاطون را به حق می توان نخستین دانشگاه اروپایی نامید، زیرا در آنجا مطالعات و تحقیقات محدود به فلسفه محض نبود، بلکه رشته های وسیعی از علوم مانند ریاضیات، نجوم و علوم طبیعی را نیز در بر می گرفت. جوانان از شهرهای دور و نزدیک به آن جا می آمدند و علوم مختلف را فرا می گرفتند. یکی از همین جوانان، ارسطو بود که بعدها در زمره بزرگ ترین فلاسفه جهان قرار گرفت. افلاطون علاوه بر سرپرستی آکادمی و رهبری مطالعات، به تدریس هم می پرداخت و شاگردانش از درس های او یادداشت برمی داشتند. بسیاری از آثاری که از او باقی مانده، حاصل این یادداشت هاست.
در روانشناسی افلاطون، رفتارهای انسان از سه منبع میل، اراده و عقل سرچشمه می گیرد. میل انسان شامل مواردی نظیر تملک شهوت و غرایز می شود. هیجان هم مواردی مانند شجاعت، قدرت طلبی و جاه طلبی را در برمی گیرد. عقل نیز مسئول مواردی نظیر اندیشه، دانش و هوش است. منابع ذکر شده در افراد مختلف دارای درجات متفاوتی است. مثلا در بازاریان، کسبه و عموم مردم،«میل» نقش اصلی را در زندگی بازی می کند و در جنگجویان و لشگریان، «هیجان» نقش اصلی را بر عهده دارد. عقل نیز پایه رفتار حکماست.
بعد از این مقدمات، افلاطون شروع به ترسیم جامعه آرمانیش می کند و برای ایجاد آن، راهکاری هم ارائه می دهد. آرمانشهر او جامعه ای است که درآن هر کس با توجه به ذاتش، یعنی همان منابع رفتاری که ذکر شدند، در جای خودش قرار گرفته باشد. مثلا کسی که میل بالایی دارد، فقط مشغول کسب و کار خود شود و در کار سیاست دخالت نکند، یا کسی که از شجاعت و هیجان بالایی برخوردار است، شغل اش در جامعه نظامی باشد. در آرمانشهر افلاطون، سزاوارترین گروه برای حکومت، فلاسفه هستند که در آنها عنصر عقل در درجه بالایی قرار دارد (نوعی از نخبه گرایی).
اینجاست که افلاطون نیز مانند سقراط تمایلش را به آریستوکراسی (حکومت اشراف) نشان داده و به عناد با دموکراسی بر می خیزد. البته باید توجه داشت که اشراف یا شریفترین مردم برای حکومت الزاماً کسانی نیستند که دارای قدرت و ثروت اند؛ بلکه این افراد باید دارای حکمت باشند تا از شایستگی لازم برای حکومت برخوردار گردند.
از نگاه افلاطون، اصل و اساس سیاست برخاسته از مفهوم «عدالت» است و آنچه او را وامی دارد تا به بحث سیاست در کتاب جمهور بپردازد، چیزی جز بررسی عدالت در وجود انسان نیست. اساس استدلال او نیز بدین گونه است که انسان را نمونه کوچکتر یک شهر می داند و بحث را درباره شهر آغاز می کند تا با روندی قیاسی، نتیجه آن را به انسان نیز تعمیم دهد. از ویژگی های آرمانشهر افلاطون می توان موارد زیر را برشمرد :
-  منشا و ریشه آن عدالت است؛
- یکی از مبانی آن، اصل تقسیم کار و تخصصی شدن کار است؛
- غایت اصلی و اولیه آن اقتصادی است؛
- جامعه ای نخبه گرا و طبقاتی است.
در میان آراء و عقاید افلاطون، سه مساله وجود دارد که ارکان و مشخصات اصلى فلسفه وی را تشکیل مى‏دهد، و ارسطو در هر سه مساله با او مخالف بوده است.
1- نظریه مثل : طبق نظریه مثل، آنچه در این جهان مشاهده مى‏شود، اصل و حقیقت‏ اش در جهان دیگر وجود دارد و افراد این جهان به منزله سایه‏ها و عکس هاى حقایق آن جهانى مى‏باشند. مثلاً همه انسان هایی که در این جهان زندگى مى‏کنند، داراى یک اصل و حقیقت در جهان دیگر هستند و انسان اصیل و حقیقى، انسان آن جهانى است؛ این امر در مورد اشیاء نیز صدق می کند. افلاطون آن حقایق را « ایده» مى‏نامد. در دوره اسلامى، کلمه « ایده» به « مثال‏» ترجمه شده است و مجموع آن حقایق به نام « مثل افلاطونى ‏» خوانده مى‏شود.
افلاطون مانند فلاسفه پیش از سقراط  بر این باور بود که تمام طبیعت در حال حرکت و تغییر است. تمام چیزها از ماده ساخته شده اند و در اثر گذشت زمان دچار فرسایش می شوند؛ اما چیزهایی هم هستند که جاودانه و تغییر ناپذیرند؛ آنها قالب ها یا صورت های موجوداتند. مثلا تمام انسان ها به وجود می آیند و می میرند، اما یک چیزی هست که همه انسان ها به طور مشترک دارند و سبب می شود آنها را انسان بدانیم. آن چیز، الگو، قالب و یا همان صورت جاودانه و تغییرناپذیر انسان است.
به بیان دیگر، افلاطون به این نتیجه رسید که در ورای جهان مادی، باید حقیقتی نهان باشد. وی این حقیقت را عالم مثال (عالم این صورت ها) خواند. صورت های جاودان و تغییر ناپذیر موجودات طبیعت، در این عالم وجود دارند. حقایق و واقعیات عالم که جاودان و دگرگونی ناپذیرند، همان صورتها هستند و آنچه ما با حواس خود درک می کنیم (یعنی پدیده های طبیعی و محسوسات)، چیزی جز سایه های این حقایق نیست. تمام امورعالم چه مادی مانند حیوانات، جمادات و نباتات و چه غیر مادی مانند شجاعت، عدالت و دیگر فضایل اخلاقی، صور و حقایقی دارند که نمونه کامل این امور بوده و در عالم مثال قرار دارند. در نظر افلاطون، ما قادر نیستیم از چیزی که پیوسته در حال تغییر است، شناخت حقیقی پیدا کنیم.
جهان طبیعت پیوسته در حال تغییر است و شناخت حقیقی نمی تواند به آن تعلق بگیرد. در مورد عالم ظاهر، یعنی عالم محسوسات، فقط می توان با حدس و گمان حرف زد. شناخت حقیقی فقط به صورت ها یا مثال های عالم تعلق می گیرد؛ زیرا شناخت حقیقی، شناختی است که عقل به دست دهد و عقل نیز فقط  با امور جاودان و تغییر ناپذیر عالم، یعنی با مثال ها سر و کار دارد. در جهان محسوسات که شناخت ما از آن از راه کاربرد حواس و بنابراین ناقص است، همه چیز در حال تغییر است و هیچ چیز ثابت و دائمی نیست. در حقیقت، در این جهان، هیچ چیز هستی و وجود ندارد؛ بلکه این جهان، جهان نمودها و شدن هاست. چیزها می آیند و می روند و هیچ چیزی پایدار نیست و واقعیت ندارد.
2- نظریه مهم دیگر افلاطون درباره روح آدمى است. وى معتقد است که روح  قبل از تعلق به بدن، در عالمى برتر و بالاتر که همان عالم مثل است، مخلوق و موجود بوده و پس از خلق بدن، روح به آن تعلق پیدا مى‏کند و در آن جایگزین مى‏شود. به گفته وی، انسان نیز موجودی دوگانه است. ما بدنی داریم که به جهان محسوسات پیوند خورده و متغیر است، ولی روح فنا ناپذیری هم داریم که چون مادی نیست، می تواند به عالم مثال وارد شود. افلاطون معتقد بود که روح پیش از آنکه در جسم ظهور کند، در عالم مثال وجود داشته و مثل یعنی حقایق را درک کرده است؛ اما همین که به این دنیا آمده و در بدن انسان ظاهر می شود، همه مثالها را از یاد می برد؛ با این حال، خاطره ای مبهم از آن ها را به یاد دارد؛ به گونه ای که وقتی در جهان طبیعت با موجودات مختلف، شکل ها و صورتهای آنها روبرو می شود، به یاد عالم مثال و صورتهای آن می افتد و همین امر، حسرت بازگشت به جهان اصلی را در روح برمی انگیزد. بدین معنا، علم و شناخت حقیقی انسان چیزی جز یادآوری صورتهای جاودانه و حقایق اصلی عالم نیست. افلاطون می گوید که در عین حال، انسانها نمی خواهند روح خود را آزاد کنند تا به عالم مثال باز گردد.
3- نظریه سوم افلاطون که مبتنى بر دو نظریه گذشته و به منزله نتیجه‏گیرى از آن دو نظریه می باشد، این است که علم به معنی تذکر و یادآورى است، نه یادگیرى واقعى؛ یعنى هر چیز که ما در این جهان مى‏آموزیم، مى‏پنداریم چیزى را که نمى‏دانسته و نسبت به آن جاهل بوده‏ایم، براى اولین بار آموخته‏ایم، اما این درحقیقت‏ یادآورى آن چیزهایى است که قبلا مى‏دانسته‏ایم. زیرا گفتیم که روح قبل از تعلق خود به بدن، در عالمى برتر موجود بوده و در آن عالم، « مثل‏ » را مشاهده مى‏کرده است و چون حقیقت هر چیز،« مثال‏ » آن چیز است و روح ها قبلاً مثالها را ادراک کرده‏اند، پس قبل از آنکه وارد عالم دنیا شوند و به آن تعلق یابند، عالم به حقائق بوده‏اند؛ اما پس از تعلق به بدن، آن چیزها را از یاد برده اند.
بدن براى روح به منزله پرده‏اى است که مانع تابش نور و انعکاس صور در آینه است. در اثر دیالکتیک، یعنى بحث و جدل و روش عقلى، یا در اثر عشق (در اثر مجاهدت، ریاضت نفس و سیر و سلوک معنوى بنابر استنباط امثال شیخ اشراق) پرده از بین می رود، نور می تابد و صورت ظاهر می گردد.
فلسفه افلاطون یک فلسفه منسجم است که در اخلاق، هنر، سیاست و دیگر حیطه های فلسفه به طور گسترده ای وارد می شود. آراء او تا به امروز تاثیرات شگرفی را بر فلسفه و فرهنگ بشری بجا گذاشته است.
 



تاریخ : یکشنبه 91/12/27 | 3:11 عصر | نویسنده : سعید شیرازی | نظر

iran-stars.com

 

جایـگاه زنـان و مـردان در گفتــار بزرگــان

iran-stars.com

 

بهترین متاع دنیا، همسر شایسته است. رسول اکرم (ص)

دختر، فرزندی است مهربان، مونس، مددکار، مبارک و مربی. حضرت علی (ع)

بیشترین خوبی در وجود زنان است. امام صادق (ع)

دو چیز را دوست دارم و نمیخواهم آنی از آن منفک شوم. زن و عطر را. رسول اکرم (ص)

من زنی را که از خانه برای شکایت از شوهرش بیرون می آید دشمن دارم. رسول اکرم (ص)

 



تاریخ : یکشنبه 91/12/27 | 3:4 عصر | نویسنده : سعید شیرازی | نظر

دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم....

 کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من

 زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک

برگشت و دید کسی‌ نیست. کوروش گفت:اگر عاشق

 بودی پشت سرت را نگاه نمی‌کردی

 

 

شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهیه . اما معنیش رو شاید سالها طول بکشه تا بفهمی !


تو این کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شیر می خواد!


تنهایی ، چشم براه بودن ، غم ؛غصه ، نا امیدی ، ***جه رو حی ،دلتنگی ، صبوری ، اشک بیصدا ؛


هق هق شبونه ؛ افسردگی ،پشیمونی، بی خبری و دلواپسی و .... !


برای هر کدوم از این کلمات چند حرفی که خیلی راحت به زبون میاد


و خیلی راحت روی کاغذ نوشته میشه باید زجر و سختی هایی رو تحمل کرد


تا معانی شون رو فهمید و درست درک شون کرد !!!

متنفرم از هر چیزی که زمان را به یاد من میاورد... و قبل از همه ی اینها متنفرم


از انتظار ... از انتـــــــــــــــــــــــــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم



تاریخ : یکشنبه 91/12/27 | 2:57 عصر | نویسنده : سعید شیرازی | نظر
مطالب جدید تر مطالب قدیمی تر


  • paper | بک لینک | وب وب
  • وب چت مقاله تراکتور | وب ویستا باکس