مدیرعامل سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری مشهد در اولین جلسه سال کاری 92 حوزه معاونت برنامه ریزی و توسعه شهرداری مشهد دستاوردهای جدید فناوری اطلاعات را معرفی کرد.
به گزارش مشهد نیوز و به نقل از روابط عمومی سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری مشهد " علی آبسالان " ضمن تبریک سال جدید کاری اظهار امیدواری کرد تا در سالی که به نام حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی رقم خورده است فناوری اطلاعات با تحول و نگاه حماسی و دید اجرایی قوی تر از گذشته بتواند ایفای نقش نماید.
وی در ادامه به معرفی مختصری از دستاوردهای جدید فناوری اطلاعات در طراحی و راه اندازی برخی از نرم افزارها و سامانه های تحت موبایل پرداخت و اظهارداشت :
سامانه مدیریت برنامه و بودجه سیبنا با اهدافی همچون بسترسازی جهت تدوین سیاستها و برنامه های کلان امورشهر، استقرار نظام بودجه ریزی عملیاتی در حوزه شهرداری، افزایش توان سنجش کمی برنامه ها و اندازه گیری عملکرد، تنظیم پیش نیازهای استقرار نظام کنترل پروژه در حوزه شهرداری و ایجاد بانک اطلاعات برنامه های شهرداری و... نقطه عطف و تحولی در برنامه و بودجه شهرداری مشهد می باشد.
سامانه ریزمتره و برآورد که از نیازهای اساسی شهرداری مشهد درمبحث پروژه های عمرانی می باشد که با هماهنگی که باحوزه معاونت برنامه ریزی و فنی و عمران صورت گرفت شاهد رونمایی این نرم افزار در مجموعه های مرتبط معاونت و مناطق هستیم.
سامانه سناپ یا سامانه نظارت و ارزیابی پروژه ها با اهداف کاهش هزینه ها ودقت در عملکرد، سرعت گیری در گزارش گیری و شناسایی ریسک ها و انجام گزارش مدیریتی که سهم زیادی در زمینه مدیریت پروژه ها دارد ، سامانه ستا یا سامانه هوشمند تحلیل اطلاعات که با همکاری مدیریت آمار وتحلیل اطلاعات در مجموعه معاونت برنامه ریزی به سرانجام رسیده است قراراست پایگاه تحلیلی مشتمل بر انواع مدل های پردازش و تحلیل اطلاعات مرتبط با نیازهای اولویت سنجی شده در بدنه شهر و شهرداری را ایجاد نماید. ارایه گزارشات لایه ای لحظه ای و کاملا برخط تحلیلی برای تصمیم سازی صحیح و به موقع جهت تصمیم گیری مدیران میانی و ارشد، مشخص نمودن روند عملکردی فعالیت هاف پردازش حجم وسیعی ازداده ها و اقلام آماری و ... در این سامانه انجام خواهد شد.
سامانه جامع امور حقوقی که با هدف مدیریت و ذخیره اطلاعات پرونده های حقوقی دعاوی له ، پایش و استخراج نتایج و گزارش جامع و پویا ، سریع و مدیریتی و ... طراحی و راه اندازی شده است .
سیستم آرشیو اسناد نیز با هدف مدیریت و ساماندهی پرونده های بایگانی دستی شهرداری و بررسی فنی سیستم آرشیو در مجموعه شهرداری راه اندازی شده است .
سامانه چشم شهروند که در راستای خدمت رسانی مطلوب و ایجاد علاقه مندی و مشارکت شهروندان با شهرداری مشهد راه اندازی شده است . که پخش زنده این جلسه در حال حاضر از پرتال شهر مشهد برای شهروندان امکان پذیر شده است .
سامانه کجا یا واقعیت افزوده که به کاربران این امکان را می دهد با قرار گرفتن در هر مکان، اطلاعات کاملی از اماکن اطراف خود به دست آورند. کاربرد این نرم افزار تحت موبایل برای زائرین و مجاورین ، دانش آموزان و دانشجویانی است که علاقه مند به دانستن اطلاعات مبسوطی از مکان هایی خاص هستند. این تکنولوژی جزو یکی از آخرین تکنولوژِ های روز دنیا است که در کشورهای دنیا در حال استفاده است .
ششمین نمایشگاه السیت 92 که قرار است در راستای مباحث هوشمند سازی عمل نماید. این نمایشگاه در مهرماه سال جاری به حمدا... برگزار خواهد شد.
کتاب موبایل به آدرس اینترنتی book.mashhad.ir که با فناوری موبایل و با هدف اشاعه فرهنگ کتاب و کتابخوانی در بین زائرین و مجاورین حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) طراحی و قرار است کتاب های موبایلی با قابلیت های مختلف از قبیل صورت و موضوعات مختلف را ارایه نماید.
اقدامات انجام شده در مرکز داده شهرداری مشهد که از 20 روز قبل کارخودرا آغاز کرده است این مرکز داده با مساحت 300 مترمربع ، 56 رک و 600 دستگاه سرور بعد از تهران بزرگترین دیتا سنتر کشور خواهد بود.
سیستم گردش الکترونیک مکاتبات اداری (فاز دوم ) با قابلیت های ویژه و بیشتر از نسخه قبلی در مجموعه شهرداری مشهد و با هم افزایی کلیه مدیران ارشد مجموعه شهرداری و کارشناسان راه اندازی شده است . تجمیع اطلاعات مکاتبات کلیه مجوعه های شهرداری، خودکارسازی عملیات ارجاع، استانداردسازی فرم ها ، راه اندازی سیستم گردش الکترونیک در بستر موبایل و ...برخی از مهمترین ویژگی های این سامانه است .
راه اندازی مرکز تحقیقات مدیریت شهری پرتال با هدف جلب مشارکت متخصصین، صاحبنظران در رشته های مختلف، سامانه تقویم رخدادهای شهری با امکان ثبت و مشاهده رویدادها، جلسات کاری، مناسبتها، کنفرانسها، همایش ها، مناسبت های ملی و آیینی و سایر رویدادها و ... نیز راه اندازی شده است .
نرم افزار همراه شهرداری مشهد که کار انتقال دیتاهای زیادی را به صورت آف لاین از طریق گوشی موبایل برای مخاطبان خود فراهم خواهد کرد . به تبع به محض به روز شدن اطلاعات می توان آن را مشاهده و برداشت کرد هم اکنون 30 خدمت آن لاین با موضوعات مختلف اطلاع رسانی، خدمات، کتابخانه، ارتباط جمعی، گردشگری و اطلاعات شهر از طریق این نرم افزار ارایه می شود .
سامانه رهگیری از طریق پیامک و تلفن گویا نیز با هدف ایجاد سهولت برای ارباب رجوع که بتواند بدون مراجعه به شهرداری از طریق SMS و تلفن نامه خود را رهگیری نماید در مجموعه شهرداری راه اندازی شده است .
در پایان مباحث مدیرعامل سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری مشهد اجرا و پیاده سازی این سامانه ها را در مجموعه شهرداری مشهد مستلزم هم افزایی و حمایت مدیران ارشد شهرداری مشهد مطرح و اظهار امیدواری کرد تا سازمان فاوا بتواند همچون گذشته و بهتر از قبل پیشرو در عرصه فناوری اطلاعات در شهر عمل نماید.
از تاریخ هر شهری که سخن به میان آید، یکی از نخستین چیزهایی که مورد بررسی قرار میگیرد، وجه تسمیهی آن شهر و چگونگی و دلیل پیدایش نام آن است. شما در آغاز هر کتاب یا مقالهای که پیرامون تاریخ یک شهر نوشته شده باشد، با این جمله روبرو میشوید که « این شهر را از این رو فلان نام دادهاند که....» برخی از این نامها چندان دور از ذهن و ناآشنا هستند یا در طول تاریخ و به اقتضای تحولات زبانی، آن سان دستخوش دگرگونی و تغییر و تبدیل شدهاند، که پژوهشگر برای یافتن وجه آغازین آن باید به دلایل و نشانههای متعددی متوسل شود و پرندهی خیال خود را به این سو و آن سو بکشاند تا آن را به خوانندهی امروزی بشناساند و او را با دلیل نامگذاری آن شهر آشنا کند.
نام تهران را بنگرید؛ هر کس برای نامگذاری آن وجهی ساخته، و دلیلی آورده است، اما هنوز پژوهندگان و تهرانشناسان در این زمینه، به دیدگاه یکسانی که پذیرفتهی همگان باشد، دست نیافتهاند. برخی آن را دیگرگونشدهی «تَهِ ران»، به معنی «زیرِ زمین» گرفته و گفتهاند که چون مردم آن دیار در هنگام یورش دشمن به زیر زمین پناه میبردهاند، این نام را بر آن نهادهاند. برخی گفتهاند: «ران» یعنی دامنه و «تهران» در برابر «مهران» مینشیند، که اولی به معنی «دامنهی پایین» و دومی به معنی «بالای دامنه» است. برخی بر این باورند که «تهران» به معنی «گرمسیر»، در برابر «شمیران» به مفهوم «سردسیر» است. شماری از پژوهشگران بر این اعتقادند که «طهران» از ریشهی «طـُـهر» به معنی «پاکی» است، و به دلیل وجود رودخانههای فراوان، بدین نام خوانده شده است. پژوهشگران دیگری بر آنند که نام آن در اصل «تیران» بوده، که یا از نام فارسی ستارهی عطارد، یعنی «تیر» گرفته شده، یا برگرفته از «تئیره» میباشد که به استناد کتاب اوستا، نام یکی از قلههای کوه البرز است.
نام بیشتر شهرهای ایران، از همین دست است، اصفهان و سمنان و کرمان و تبریز و کجا و کجا، همه سرگذشتی پر پیچ و خم دارند و برای دسترسی به وجه تسمیهی هر یک یا باید شکل نخستین آن را یافت و مثلاً از «سپاهان» به «صفهان» و سپس به اصفهان رسید، یا از «سمینه»، «سکنان»، «سیم و لام»، «سمینا» و «سه مه نان» سرانجام به سمنان رسید، یا زبانها و گویشهای دیرینه را فرا گرفت و به معنا و مفهوم نام شهرها دست پیدا کرد و از «کرمن» و «کرمینه» و «کرمان بندا» و «کرمانیا» و «کارمان» و «کریمان» به نام کرمان دست یافت. وجه تسمیهی تبریز هم که به قول تاریخنگاران، افسانههای خود را دارد و اصل آن را گاه «تـَورز» و «تورژ»، «تورش» و «دورژ» و گاه «تب ریز» و «تارومی» و «ترماکیس» دانستهاند. پارهای از شهرهای ما نیز در سالهای دور و نزدیک، نامی نوساخته را بر خود نهادهاند و نخستین نام آنان در گذر روزگاران به طاق نسیان و فراموشی سپرده شده است.
اما هنگامی که به نام مشهد میرسیم، در نگاه اول، این سردرگمی و حیرانی از میان میرود و همه چیز چونان آفتاب در برابر دیدگان پژوهشگر رخ مینماید و بی هیچ درنگی حکم میدهد که مشهد، محل شهادت امام رضا علیهالسلام است و از همین رو بدین نامش میخوانند. داستان همان گونه که میدانید از این قرار است که در منطقهی پرآوازهی توس، و در کنار دو ناحیهی معروف آن، یعنی نوغان و تابران، روستایی آباد به نام سناباد وجود داشته که باغ حـُمید بن قحطبه در آن واقع بوده است. هارون الرشید در همین باغ که به یکی از سرداران ابومسلم خراسانی تعلق داشته، به خاک سپرده شده، و امام رضا(ع) نیز، پیش از رفتن به مرو، در همین باغ توقف کرده، اشارهای داشتهاند که خود بهزودی در همانجا دفن خواهند شد و همین امر نیز رخ داد و پیشبینی حضرت محقق شد و حدود دو سال پس از آن تاریخ، پیکر مطهر امام، پس از شهادت به دست مأمون عباسی در همان باغ به خاک سپرده شد.
از زمان شهادت امام رضا علیهالسلام در آغاز سدهی سوم هجری تا یک قرن بعد از آن، هنوز این خطه با نام قدیمیاش یعنی سناباد توس شناخته میشده، اما از آن پس، اندک اندک، این نامها در پرتو نام بلند مشهد علی بن موسی الرضا(ع) رنگ باخته و به فراموشی رفته است.
نخستین کسی که نام مشهد را در کتاب خود آورده، جغرافیدان و شهرپژوه سدهی چهارم، یعنی اصطخری است که در کتاب المسالک و الممالک خود، بهصراحت، از حرم امام با عنوان مشهد نام برده و اشاره کرده است که مشهد علی بن موسی الرضا رضوان الله علیهما.. آن جا است؛ یعنی در چهارفرسنگی توس.
پس از او، ابن حوقل است که در کتاب صورةالارض، چنین یاد میکند که مقبرهی علی بن موسی الرضا(ع) در خارج شهر نوغان، در دهکدهای به نام سناباد، در مشهدی نیکو بنیاد شده است. در پی این دو، پژوهندگان دیگری نیز این نام را بر مرقد امام نهاده و از آن با همین عنوان یاد کردهاند.
در قرن پنجم، نیز این ابوالفضل بیهقی است که از این جا به عنوان مشهد علی بن موسی الرضا(ع) نام میبرد. در سدههای پسین، استفاده از این اسم گسترش فزونتری مییابد و نام مشهد، چه با پسوند امام رضا(ع) یا مقدس یا رضوی و چه بدون آن، رواج میگیرد.
پس از آن، اندکاندک نام سناباد در پرتو نام مشهد فراموش میشود و به جای سناباد توس، نام مشهد توس بر قلمها جاری میگردد. تردیدی نیست که پیدایش مشهد، و برآمدن آن از روستایی کوچک اما آباد، به نام سناباد، و بالیدن آن تا جایی که شهر تاریخی توس را به نسیان کشانید و کسان بسیاری را به این کانون جدید کوچانید، همه در پرتو وجود بابرکت امام رضا علیه السلام بوده است.
اینک سخن در این است که چرا این خطه را مشهد نام دادهاند و این اسم پرآوازه که از دوازده قرن پیش بدین سو، شهرتی روزافزون یافته، به حدی که اینک حتی بدون هیچ افزودهای بر شهری که گرد مزار و بارگاه امام رضا علیهالسلام واقع شده، اطلاق میشود، به چه معنی است؟
همان گونه که پیشتر گفتیم، بیشتر نویسندگان و پژوهندگان تاریخ مشهد، بهویژه مشهدپژوهان معاصر، گفتهاند که چون پیکر مطهر امام رضا علیه السلام در این شهر مدفون است؛ بنابراین، اینجا «محل شهادت امام رضا(ع)» و «مشهد» است و با همین اشارهی کوتاه از کنار آن گذشتهاند، اما باید دید که از روزگار اصطخری بدین سو که این نام به میان آمده، آیا همین معنی مراد بوده است؟ یک بار دیگر تعریف اصطخری را مرور کنیم:
مشهد علی بن موسی الرضا رضوان الله علیهما.. آن جا است؛ یعنی در چهارفرسنگی توس.
و تعریف ابن حوقل را بخوانیم که گفته است:
مقبرهی علی بن موسی الرضا(ع) در خارج شهرنوغان، در دهکدهای به نام سناباد، در مشهدی نیکو بنیاد شده است.
اگر بدون پیشداوری به این دو متن بنگریم، خواهیم دید که در هیچ کدام، نشانهای مبنی بر این که مشهد به عنوان محل شهادت به کار رفته باشد، به چشم نمیخورد. وقتی اصطخری میگوید: مشهد علی بن موسی الرضا آن جا است، اشاره به بنایی میکند و جایی که متعلق و وابسته به امام رضا (ع) است و زمانی که ابن حوقل میگوید مقبرهی امام ... در مشهدی نیکو بنا شده، منظورش این است که محل دفن امام و حرم آن حضرت، ساختمان و بنای زیبایی دارد.
پس از آن نیز همین معنا مراد بوده است؛ چه آن هنگام که مشهد را به توس افزودهاند، و اشاره به بنایی در نزدیکی شهر توس کردهاند، و چه زمانی که آن را با صفاتی همانند رضوی و مقدس آوردهند.
برای روشن شدن مطلب، و با این هدف که میزان درستی و نادرستی برداشتهای امروزین آشکار شود، لازم است به کاربرد این واژه در زبان اصلی آن، یعنی عربی، نگاهی بیندازیم و دریابیم که کاربران قدیم و جدید آن، از واژهی مشهد در چه فضایی بهره میگرفته و میگیرند.
این جملهی تکراری را یک بار دیگر هم بازمیگوییم که وقتی میگوییم برداشتهای امروزین، از این رو است که بیشتر و شاید همهی تاریخنویسان معاصر، و بهویژه مشهدپژوهانی که در این زمینه اثری از خود به جا گذاشتهاند، در آغاز نگارش خود، با اشاره به وجه تسمیهی مشهد، تنها چیزی را که به عنوان برابرنهادهی آن آوردهاند: محل شهادت امام رضا(ع) است. اما روشن نیست که این معادل و معنی برای نام شهر مشهد، از نوشتههای همین کسان به ذهن و زبان مردم نیز راه یافته، یا از برداشتها و افکار مردم به نگارشهای محققان کشیده شده است؟
به هر حال، با توجه به شهادت امام رضا(ع) و به خاکسپاری آن حضرت در این خطه، و چون از همان تاریخ بوده است که باغ حمید بن قحطبه به عنوان مزار و بارگاه امام، همهی آوازهی توس و سناباد و نوغان و تابران و چه و چه را فرو نشانده و خود یکتنه به ابرشهری بدل شده که قبلهی آمال و آرزوها گشته است، به نظر میرسد که این برداشت در حد عادی چندان دور از ذهن نباشد و نامیده شدن این شهر به مشهد به عنوان محل شهادت آن امام غریب، چندان غریب ننماید؛ زیرا مشهد از ریشهی فعل شهـِد است، چنانکه شهادت از همین ریشه برمیخیزد؛ بنابراین در ابتدای امر، بهخصوص برای کسانی که تنها آشنایی اندکی با زبان عربی و معانی و ساختار آن دارند، تردیدی پدید نمیآید که مشهد با شهادت همخانواده و در نتیجه، هممعنی است. اما یکی از نکتههای باریکتر از مو در اینجا این است که نخستین بار این نام را برای شهر امام رضا(ع) در کتابهای عربی و از زبان کسانی شنیده و خواندهایم که در گزینش واژگان خود برای یک منطقه ریزبینی داشتهاند و با دقت تمام آن را بر قلم میآوردهاند، بنابراین، ناگزیریم که برای یافتن و رسیدن به مفهوم آن، فرهنگ واژگانی آنان را در نظر داشته باشیم.
همه میدانیم که برای درک معنا و مفهوم یک واژهی عربی ناگزیر از کاویدن ریشهی آن هستیم؛ از این رو، باید به فرهنگهای لغت مراجعه کنیم و پس از بررسی بگوییم:
مشهد از ریشهی «شهـــِد یشهــَـد» است.
وقتی گفته میشود شهِد فلان علی کذا یعنی فلانی در بارهی آن چیز گواهی داد.
و زمانی که گفته میشود: شهد فلان هذا الامر یعنی فلان کس ناظر این کار بود.
در آیات قرآن نیز همین معنی آمده است: مَا شَهِدنا مَهلکَ أهلِه ؛ یعنی قتل خانوادهی او را ندیدیم.
در این میان، هر گاه این ناظر بودن، به امری زمانی تعلق گیرد، معادل فارسی آن درک کردن و وارد شدن است، یعنی وقتی گفته میشود: شهـِد یومَ الجمعة، به این معنی است که روز جمعه را درک کرده است، اما اگر گفته شود شهد صلاة الجمعة یعنی در نماز جمعه حاضر شده است. همچنین است وقتی این آیه را میخوانیم: فمَن شهـِد مِنکم الشهر فلیصُمه ؛ یعنی هر کس از شما که ماه رمضان را درک کرد و داخل ماه رمضان شد، باید روزه بگیرد.
بدین ترتیب، شهادت به عنوان مصدر این فعل، یک معنی بیشتر ندارد و آن «گواه بودن و حاضر و ناظر بودن» است، خواه این گواهی بر زمانی باشد، خواه برای کسی (به سود یا زیان او)؛ از همین رو است که وقتی گفته میشود فلان کس در دادگاه شهادت داد، یعنی بر ناظر بودن و آگاه بودن خود از ماجرا صحه گذاشت.
شهادت در زبان عربی امروز کاربرد دیگری هم دارد و آن به عنوان مدرک است؛ یعنی وقتی گفته میشود الشهادة الجامعیة؛ یعنی مدرک دانشگاهی، و الشهادة الطبیة یعنی مدرک پزشکی و شهادة السیاقة یعنی مدرک و گواهینامهی رانندگی، که این کاربرد نیز با معنای اصلی شهادت هیچ منافاتی ندارد.
کاربرد دیگر این واژه این است که گاه گفته میشود: عالم الغیب و الشهادة؛ یعنی «شهادت» در برابر «غیب» قرار میگیرد، بهراستی که این کاربرد نیز بهجا و درست است؛ یعنی هستی و جهان محسوسی که به چشم میآید و دیده میشود.
یکی دیگر از معانی شهادت به عنوان مصدر این واژه، همان معنای رایج آن در زبان فارسی، یعنی کشته شدن در راه خدا است که البته برای رسانیدن این معنی، بهویژه در شکل مصدری یا فعلی (بر خلاف شکل اسمی)، در عربی امروز کمتر از این واژه استفاده میشود و به جای آن مصدر باب دیگری از همین واژه، یعنی استشهاد به کار میرود و فعل آن هم به صیغهی مجهول مورد استفاده است؛ یعنی گفته میشود: استـُشهد المناضلون، یعنی رزمندگان به شهادت رسیدند، اما هر گاه به صیغهی معلوم بیاید، بدان معنا است که کسی را به گواهی بخواهند؛ مانند این آیهی قرآن کریم: استشهـِـدوا شهیدین من رجالکم (بقره 282)؛ یعنی و دو شاهد از مردان خود را به شهادت بطلبید.
واژهی شاهد، یعنی اسم فاعل این ریشه، نیز بر اساس معنای اصلی این کلمه، چیزی جز همان گواه و حاضر و ناظر و آگاه را افاده نمیکند و اگر از معنای عرفانی آن، که در اشعار فارسی فراوان یافت میشود، بگذریم، تنها بر همین معنای گواه و حاضر و ناظر دلالت دارد. حال اگر خواسته باشیم در این معنا تأکید بیشتری صورت دهیم و به اصطلاح در آن مبالغه کنیم، شهید را میآوریم، که واژهشناسان گفتهاند، به معنای کسی است که به همه چیز آگاهی دارد، اما این آگاهی در امور ظاهری است، ولی اگر منظور، امور باطنی باشد، به جای این واژه کلمهی خبیر به کار میرود.
واژه شهید در قرآن فراوان به کار رفته است، اما همواره به معنای گواه و شاهد است:
قُلِ اللّهِ شَهِیدٌ بِیْنِی وَبَیْنَکُمْ
ثُمَّ اللّهُ شَهِیدٌ عَلَى مَا یَفْعَلُون َ
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ
وَأَنتَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ
یکی دیگر از معانی پربسامد واژهی شهید که البته در قرآن هرگز به آن معنا نیامده، همان کشتهی راه خدا است، که هم در زبان عربی و هم در زبان فارسی گسترشی فراوان دارد، و از آنجا که واژهای در حوزهی دینی و دارای معنایی فرامادی است، مانند بسیاری دیگر از لغاتی همچون نماز و حج و چیزهایی از این دست، قابل ترجمهی دقیق نیست و در زبانهای دیگر نیز به جای کاربرد واژهی Martyr که بارِ مفهومی آن بیشتر در محدودهی غیراسلامی است، از کلمهی Shahid استفاده میشود که مخصوص این حوزه و اکنون در اکثر زبانها واژهای شناخته شده است.
اما کلمهی مشهود، به معنای چیزی است که دیده میشود، یا در مورد آن گواهی میدهند. در این چند آیه دقت کنید:
و شاهد و مشهود (بروج 3)؛ یعنی «و گواه و مورد گواهی»؛ شاهد: پیامبر و مشهود: اعمال امت است.
ان قرآن الفجر کان مشهوداً (اسراء 78)؛ یعنی «قرآن (یا نماز) صبح، همواره (مقارن) با حضور ( یا مورد مشاهدهی) فرشتگان است».
ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود (هود 103)؛ یعنی «و آن روزی است که جملگی در آن گرد میآیند و همه آن را مشاهده و نظارت میکنند».
حال به کلمهی مشهد میرسیم که بدون هیچ تردیدی، اسم مکان از همین خانواده است، یعنی جایی برای شهادت. همهی سخنهایی که تا اینجا گفتیم و شواهدی که ذکر کردیم، برای این است که بگوییم، گرچه مشهد به هیچ معنایی جز «محل شهادت» نیست، اما این شهادت تنها و تنها به معنای کشته شدن در راه خدا نیست، میتواند برابرنهادهای همچون «محل حضور» و «محل شهود» و «محل گواهی» هم داشته باشد؛ بلکه کاربرد آن در میان عربزبانها همین است. اندکی درنگ کنید!
مـَـشهـَـد، و جمع آن مـَـشاهـِـد در زبان عربی به این معانی میآید:
ـ منظر، منظره، چشمانداز؛ مانند «له مشهد رائع؛ یعنی آن را منظرهای شکوهمند بود». یا «مشهد وداع أسَر الشهداء فی مدینة مشهد؛ یعنی منظرهی خداحافظی خانوادهی شهیدان در شهر مشهد.»
ـ جایگاه گواهی شهود؛ مانند «جاء فلان إلی المشهد؛ یعنی فلانی به سوی جایگاه شهود آمد.»
ـ صحنه، پرده (در حوزهی هنرهای نمایشی)؛ مانند «مسرحیة ذات ثلاثة مشاهد؛ یعنی نمایشنامهای در سه پرده».
ـ اجتماع، انجمن، گردهمایی، جای حاضر آمدن مردمان، محضر مردم؛ مانند «اجتمع الطلاب فی مشهد لا مثیل له؛ یعنی دانشجویان در یک اجتماع بینظیر گرد هم آمدند.»
ـ حضور، پیش، مقابل، پیشگاه، پیش رو، پیش چشم؛ که این معنا در زبان فارسی هم کاربرد دارد؛ مانند: «این جواب به مشهد من که عبدالغفارم داد/ تاریخ بیهقی» یا «مأمون را گفت: نذر کرده بودی به مشهد من ... ولیعهد از علویان کنی/ تاریخ بیهقی».
ـ شهادتگاه، شهادتجای، گورگاه، تربت؛ که این معنا بیشتر در زبان فارسی رواج دارد.
ـ مشاهده؛ مانند این آیهی قرآن کریم: فاختلف الاحزاب من بینهم فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم (مریم 37)؛ یعنی دستههای مختلف از میان آنها به اختلاف پرداختند، پس وای بر کسانی که کافر شدند از مشاهدهی روزی دهشتناک.
در کنار همهی اینها، یکی از گستردهترین جاهایی که این واژه به کار میرود، در مقابر و بارگاههای بزرگان دین و اصولاً جاهای مقدس و متبرک است. عنوان نمونه؛ همه میدانیم که امام علی(ع) در مسجد کوفه و در جایی نزدیک نجف اشرف کنونی به شهادت رسیدهاند و سالها قبر مطهر آن حضرت از چشم مردم پنهان بوده است و هنگامی که در زمان امام جعفر صادق(ع)، بارگاه حضرت نمایان شد، آن جا را مشهد الامام علی(ع) نامیدند، که این نام، پیشتر در کتابهای فارسی و اینک در میان عربزبانها، و برای اشاره به حرم مطهر امام در نجف رایج است؛ یعنی در حالی که امام در کوفه به شهادت رسیدهاند، محل خاکسپاری آن حضرت در نجف را «مشهد» میخوانند. «عضدالدوله در بغداد ... درگذشت و به مشهد امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه مدفون شد/ تاریخ گزیده».
به همین اعتبار، بارگاه امام حسین علیهالسلام در کربلا را نیز مشهد حائری خواندهاند، که وجه تسمیهی آن به حائری از بحث ما بیرون است.
نمونهی دیگر مجموعهای متبرک از بارگاههایی است که سر مطهر شهدای واقعهی جانسوز کربلا را در آن به خاک سپردهاند و اینک در بخشی از شهر دمشق مورد توجه و رویکرد شیعیان است. این مزار با عنوان مشهد رؤوس شهداء کربلاء خوانده میشود؛ یعنی در حالی که این شهیدان در سرزمین کربلا به شهادت رسیدهاند، چون سرهای متبرک آنان در اینجا مدفون است، این مقابر را با عنوان مشهد میخوانند؛ که شاید برابرنهادهی فارسی آن «آستانهی سر شهیدان» باشد.
در ارتفاعات غربی شهر حلب، و در منطقهای به نام «جبل جوشن»، یا «جبل نحاس»، جایی است که گفتهاند به هنگام گذر کاروان اسیران کربلا، سر مطهر سالار شهیدان امام حسین(ع) را بر سنگی نهادهاند و اثر قطرات خون پاک آن پیکر عزیز، هنوز بر آن سنگ نمایان است. نام این بارگاه مشهد النقطة یا مشهد رأس الحسین(ع) است؛ چون نقطه یا قطرهای از خون حضرت در آنجا است. در همان بلندیها جایی نیز به نام مشهد السقط یا مشهد المحسن یا مشهد الدکة است که به گفتهی تاریخنگاران یکی از همسران امام حسین(ع) که با کاروان اسیران کربلا به شام آورده شده بود، در آن منطقه، فرزند خود را سقط کرده است. این بنا در روزگار سیفالدولهی حمدانی آباد شده و از آن پس نیز ویرانیها و آبادانیهای چندی را شاهد بوده است.
شاید به اعتبار همین مشاهد و مزارات باشد که جلالالدین مولوی گفته است:
روز عاشــورا همه اهل حلب | باب انــطاکیه اندر تا به شـب |
گرد آید مرد و زن جمعی عظیم | ماتم آن خــاندان دارد مقـیـم |
نـاله و نوحه کـنند انـدر بکا | شیـعه عـاشورا برای کربـلا |
بشنوند آن ظـلمها و امتـحان | کز یزید و شمر دید آن خاندان |
چیپس در آمریکا متولد شد . اما پدری داشت به نام سیب زمینی سرخ شده که اولین بار دراواخر قرن 18 توسط توماس جفرسون در آمریکا معرفی شد؛ در اوایل قرن 19 ، سیب زمینی سرخ شده به تدریج محبوبیت پیدا کرد تا جایی که وارد فهرست غذایی رستوران ها شد. یکی از شبهای زمستان سال 1853 در رستوران دریاچه ماه در ساراتوگای ایالت نیویورک شخصی همراه شام، سیب زمینی سرخ شده سفارش داد. پس از دریافت غذا این شخص که ظاهراً کوریلیوس وندربیلت نام داشت؛ با اعتراض به این که سیب زمینی ها خوب سرخ نشده اند و چندان ترد نیستند آنها را به آشپزخانه پس فرستاد. جورج کرام، سرآشپز رستوران که از این انتفاد حسابی عصبانی شده بود برای تمسخر ، سیب زمینی ها را به نازکی کاغذ برید به شدت به آنها نمک زده، دوباره سرخشان کرد و محصول را به این خیال که غیرقابل خوردن است سر میز وندربیلت برد؛ اما دستپخت کرام به جای یک غذای بی مصرف، یک شاهکار از آب درآمد و به همین راحتی، چیپس اختراع شد. صاحب رستوران دریاچه ماه به زودی این خوراکی را وارد فهرست غذای خود کرد . چندی بعد کرام برای خود رستورانی باز کرد که سیب زمینی نازک سرخ شده را به شهرت رساند. کرام اسم این اختراع را به یاد رستوران اول چیپس ساراتوگا گذاشت( چیپسChips جمع Chip به معنی ورقه و لایه نازک است) به این ترتیب نام چیپس به طور رسمی وارد ادبیات غذایی شد و به زودی رستوران های دیگر نیز شروع به عرضه آن کردند. اما این ویلیام تاپندون از اهالی اوهایو بود که برای اولین بار چیپس سیب زمینی را از رستوران به مغازه های خواربار فروشی برد . در سال 1895 او فروش چیپس را به خواربار فروشی های محل شروع کرد و وقتی کارش گرفت، طویله اش را به اولین کارخانه چیپس سیب زمینی دنیا تبدیل کرد . کم کم مصرف چیپس آنقدر زیاد شد که در اولین سالهای قرن بیستم چند شرکت و کارخانه بزرگ، برای تولید انبوه آن بنا کردند. امروزه چیپس سیب زمینی در شکلها، مزه ها و مارکهای مختلفی تولید و عرضه می شود که بعضی از آنها به جای ورقه های سیب زمینی از قطعه های ریز به هم پیوسته آن استفاده می کنند. راستی فکر می کنید اگر در آن شب سرد ، کورپلیوس وندربیلت مشکل پسند، هوس سیب زمینی سرخ کرده نمی کرد، یا جورج کرام آشپز انتقاد پذیری نبود، جهان چند سال دیگر در انتظار چیپس باقی می ماند؟!
مطالب جدید تر | مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.