رازهای جام زهری که به امام خورانده شد +سند
موضوع قطعنامه 598 از موضوعات تاریخی مهم تاریخ انقلاب است. هم از جهت بررسی نقطهی پایان یک دورهی مهم تاریخی انقلاب، و هم از جهت شناختن برخی ابعاد کمتر شناخته شدهی افراد و جریانات سیاسی کشور و بازیهای دنیای سیاست. آشنایی بیشتر با وجود مبارک و نورانی امام خمینی را هم که در پی دارد.
کتاب «راز قطعنامه» -به قلم آ.کامران غضنفری- که فروردین 92 توسط موسسه کیهان چاپ شد و در یک ماه به چاپ هفتم رسید، با توجه به نقل قول های تاریخی زیاد، خلاصه و مستندش کتاب واقعاً مفیدی است در این زمینه.
موضوع قطعنامه، موضوعی تمام شده نیست، و هنوز خیلی ابعاد آن روشن نشده است. در هفتهی اخیر هم آ.هاشمی مصاحبهای در همین زمینه انجام داده بود: قبول قطعنامه نتیجه اعتدال امام بود/ نوشیدن جام زهر بر امام تحمیل نشد
آنچه در ادامه میآید، صرفاً بخشهایی است از استندات تاریخی (بدون هیچ تحلیلی) پیرامون این موضوع که منبع دقیق هر کدام (و خیلی استنادات تاریخی ارزشمند دیگر) را در کتاب «راز قطعنامه» میتوانید ملاحظه کنید.
13 شهریور 61 (کتاب خاطرات آ.هاشمی): "قبل از دو عملیات ناموفق اخیر [عملیات رمضان و عملیات مسلم بن عقیل] فضای کشور برای طرح امکان ختم جنگ مناسب نبود و از سویی رزمندگان هم آماده بحث در این مسئله نبودند. ولی فعلاً وضع به گونهای است که در شورای عالی دفاع مورد بحث قرار بگیرد".
1 اسفند 61 (کتاب خاطرات آ.هاشمی): "اوایل شب به قرارگاه نجف رسیدیم... برای اولین بار بحث مهمی را با آنها در میان گذاشتم که عکس العملهای متفاوتی داشت... اگر این هدف تأمین شود، قابل طرح با امام است. اما آنها که مخالف بودند، گفتند شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» یا «جنگ جنگ تا رفع فتنه از جهان»، تبدیل به شعار «جنگ جنگ تا یک پیروزی» شده و گفتند اظهار این نظر ممکن است باعث دلسردی رزمندگانی شود که برای رسیدن به کربلا و قدس میجنگند".
8 اسفند 62 (کتاب خاطرات آ.هاشمی): "[بعد از عملیات خیبر] خدمت امام رفتم. گزارشی از وضع جنگ دادم. به ایشان گفتم من از رهگذر این اهداف به ختم جنگ می اندیشم. ایشان لبخندی زدند و جوابی ندادند".
سال 64 (تشکیل مجمعی در مجلس شورای اسلامی به نام «مجمع عقلا» به ریاست حسن روحانی برای تئوریزه کردن صلح. صحبتی در این رابطه از آ.هاشمی -27 تیر 90 / روزنامه جمهوری اسلامی-): "دو عامل اساسی وجود داشت که تصمیم مناسبی برای پایان دادن به جنگ گرفته نشد. یکی سپاه بود که طرح پایان دادن به جنگ از نظر سپاه چیزی شبیه کفر بود. مسئلهی بعدی امام بود که لحظهای اجازه نمیداد درباره ختم جنگ بحث کنیم. در مجلس هم عدهای بودند به نام «مجمع عقلا» و آقای حسن روحانی [که برای پایان دادن به جنگ فعالیت میکردند]، که امام آنها را سر جایشان نشاند".
اواخر اسفند 64 (روایت محسن رضایی از جلسه با امام): "وقتی که مسئولان بعد از عملیات فاو رفتند خدمت امام، امام فرمود: یعنی شما میگویید که ما برویم با صدام بنشینیم جلسه بگذاریم؟ یعنی میگویید صدام بماند؟ این امکان ندارد. آقای هاشمی سه یا چهار بار حتی آیتالله منتظری را بردند و همه با هم رفتند خدمت امام، گفتند آقا بیایید در یک جلسه میخواهیم باهم بحث کنیم. تا اینها آمدند صحبت کنند از این که نفت چطور است و اقتصاد چطور است، امام بلند شد رفت و اصلاً محل نگذاشت؛ جلسه را ترک کرده و رفتند".
10 خرداد 65 (بعد از اینکه حسن روحانی جلسات مجمع عقلا را تعطیل نمیکند، محسن رضایی در نامهای به امام گزارش میدهد. در این رابطه، از کتاب خاطرات هاشمی): "امام فرمودند طبق گزارش فرمانده سپاه، در جلسهای جمعی از نمایندگان، صحبت از مشکلات جنگ کرده و ختم جنگ را مطرح نمودند. از من خواستند که به آنها بگویم ما باید تا آخرین فرد با صدام بجنگیم و صحبت از صلح نکنند".
16 مرداد 65 (امام در پیام حج): "سازش و صلح تحمیلی بدتر از جنگ چه معنی دارد؟! ...کیست که نداند صلح با این حزب، به رسمیت شناختن حکومت بعث است که با قتل و جنایت بر یک کشور اسلامی حکومت میکند؟ و کیست که نداند این امر از بزرگترین گناهان است و از واضح ترین خیانتها به مسلمین است؟".
29 تیر 66؛ قطعنامه 598 توسط شورای امنیت سازمان ملل صادر میشود. عراق بلافاصله آن را قبول میکند. ایران آن را رد میکند.
6 مرداد 66 (امام در پیام حج): "تب جنگ در کشور ما جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست و انشاءالله تا رسیدن به این هدف، فاصله چندانی نمانده است".
3 مهر 66 (کتاب خاطرات آ.هاشمی): "آقای خامنهای و احمد آقا آمدند و اطلاع دادند که امام دستور دادهاند در نمازجمعه بگویند که هیچ سازشی در پیش نداریم، جز با تنبیه متجاوز".
5 فروردین 67 (آ.خامنهای در نمازجمعه): "ملت، دولت و مسئولان کشور ما تحمیلاتی که از سوی مجامع بینالمللی میخواهند به ملت مظلوم ایران اسلامی شود را به هیچ وجه قبول نخواهند کرد".
31 خرداد 67 (صحبت آ.هاشمی در قرارگاه رمضان. منبع: حسین علایی -روزنامه جمهوری اسلامی، 27 تیر 90-): "قبل از این سفر به اتفاق رئیس جمهور و احمد آقا در روز جمعه 27 خرداد خدمت امام رفتیم. وضع جبهه ها، نیروها، امکانات کشور و وضع دشمن را برای امام تشریح کردیم و دو راه بسیج نیروها و امکانات برای جنگ یا پذیرش ختم جنگ را برای امام مطرح کردیم. ایشان راه اول را انتخاب کردند. به امام گفتم برای ادامه جنگ، فرماندهان از ما امکانات و وسایلی میخواهند که ما در شرایط فعلی کشور، بودجه لازم برای تهیه آنها را نداریم. امام گفتند بروید از مردم مالیات بگیرید. به ایشان گفتم این کار را کردهایم و دیگر گرفتن مالیات بیشتر از مردم برای دولت امکان ندارد و میزان آن به حداکثر خود رسیده است. امام گفتند خب استقراض کنید. پس از این مسئله به امام گفتم نیروهای مردمی به جبهه نمیآیند. امام گفتند من برای حل این مشکل به مردم حکم جهاد میدهم. گفتم در کشور ارز نداریم تا بعضی نیازهای جنگ را از خارج خریداری کنیم. امام گفتند برای آن راهی پیدا کنید. بروید نفت پیش فروش کنید".
4 تیر 67 (کتاب خاطرات آ.هاشمی): "عصر با آقایان خامنهای، احمدآقا و موسوی اردبیلی به زیارت امام رفتیم. توضیحات لازم را درباره وضع جنگ و عواقب احتمالی ادامه جنگ دادیم. باز هم ایشان تأکید بر تداوم جنگ داشتند".
13 تیر 67 (پیام امام): "باید همه برای جنگی تمام عیار علیه آمریکا و اذنابش به سوی جبهه رو کنیم. امروز تردید به هر شکلی خیانت به اسلام است. غفلت از مسائل جنگ، خیانت به رسول الله است. اینجانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنههای نبرد تقدیم مینمایم".
22 تیر 67 (رئیس سازمان سیا): "به عقیده من مسئول تغییراتی که اخیراً در تاکتیک ایرانیها دیده میشود [عقب نشینیهای پی در پی]، آقای هاشمی رفسنجانی است".
27 تیر 67؛ قطعنامه 598 که سال گذشته توسط ایران رد شده بود، بدون هیچ تغییری در متن قطعنامه، توسط ایران پذیرفته شد.
29-27 تیر 67؛ (سعید قاسمی): "حاج عیسی (خادم امام خمینی) می گفت امام تا دو روز بعد از پذیرش قطعنامه چیزی نخوردند و وقتی بعد از دو روز وارد اتاق شدم، امام مرا در بغل گرفت و یک ساعت گریه کرد...".
29 تیر 67 (امام در پیام قطعنامه): "...اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل، معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم... خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا، و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میکنم... قبول این مسئله برای من از زهر کشندهتر است...".
بعد از پیام قطعنامه (مرحوم توسلی -از مسئولین دفتر امام-): "بعد از آنکه امام قطعنامه را پذیرفتند و گفتند جام زهر را نوشیدم، من دیگر خنده بر لب ایشان ندیدم".
14 خرداد 75 (رهبر عزیز انقلاب در مراسم سالگرد امام): "قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتى بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادى کشورْ مقابلِ روىِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمىکِشد و نمىتواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ بهخاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت مىکرد. وانگهى؛ اگر همهى دنیا در امر جنگ دخالت مىکردند، امام رضواناللَّه علیه، کسى نبود که رو برگرداند. بر نمىگشت! آن، یک مسألهى داخلى بود؛ مسألهى دیگرى بود".
قال امیرالمومنین (علیهالسلام):
اَلـْحَقُّ جَدیدٌ وَ إنْ طالَتِ الاْیّامُ، وَ الْباطِلُ مَخْذُولٌ وَ إنْ نَصَرَهُ أقْوامٌ.
«وسائل الشّیعة، ج 25، ص 434، ح 32292»
امام علی علیهالسلام فرمود: حقّ و حقیقت در تمام حالات جدید و تازه است گر چه مدّتی بر آن گذشته باشد. و باطل همیشه پست و بیاساس است گر چه افراد بسیاری از آن حمایت کنند.
تاریخ : جمعه 92/6/8 | 11:32 عصر | نویسنده : سعید شیرازی | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.