در بین این شیعیان خانم حوّاء از کشور گینه هم به چشم میخورد. ایشان مدتی در شهر مقدس قم دروس حوزوی خوانده و اکنون نیز مدیر حوزه علمیه خواهران در کشور گینه است.
او تعریف میکرد که وقتی چند سال قبل به دیدار رهبر معظم انقلاب رفته بودند در بین آن شلوغی و ازدحام جمعیت توجهش به جوراب حضرت آقا جلب میشود که ظاهراً گوشه آن وصلهای داشته یا دوخته شده بود.
میگوید تا آن زمان همیشه عادت داشتم لباس و جورابهایم را به محض کوچکترین پارگی جزئی دور میانداختم ولی بعد از آن دیدار با خودم گفتم مگر تو از آقا بالاتری!؟
وقتی امام و مقتدایت جورابش را وصله میکند تو هم باید اینجور باشی. میگفت از آن روز دیگر لباسهایم را در صورت نیاز میدوزم و وصله میکنم و بلافاصله دور نمیاندازم. انصافاً عشق و ارادت این شیعیان به رهبر انقلاب دیدنی و مثال زدنی است.
1- حیف سیمای ضرغامی بود که به جیگرکی تبدیل نشود! دل و قلوه و... همه جمع بودند و جای جیگر خالی بود که آن هم فراهم آمد و زین پس به جای واژه مستعمل و نیمدار سیمای ضرغامی میتوان از واژه جدید، با احساس و دقیق «جیگرکی ضرغامی» استفاده کرد!
2- البته مدتی بعد لازم میشود که به جای «جیگرکی ضرغامی» بگوییم «لالهزار ضرغامی»! چون در سیمای ضرغامی هم جیگرکی یافت میشود، هم کافه و هم موسیقی شیش و هشت و هم قروقمیش و همه اینها در لالهزار جمع است!
3- سالهای سال است که رهبر انقلاب به مدیران صداو سیما دستور اکید دادهاند که مجریان زن و مرد در کنار هم برنامه اجرا نکنند! اینکه چرا مدیران سازمان نسبت به این مهم، این میزان حساسیت و دقت به خرج دادهاند به ولایتپذیری و تدین این عزیزان بازمیگردد!
4- حکایت این است که سیمای ضرغامی به دلیل نداشتن خلاقیت و هنر و خیلی چیزهای دیگر فاقد جذابیت است و مدیران سختکوش سازمان برای ایجاد جذابیت دست به مانتوی (دست به دامن سابق!) دختران نوجوان و جوان بزک دوزک کرده و بتونه و صافکاری شده و عشوه و غمزه پینگ پونگی آنها با آقاپسرهای موسیخ سیخی زیر ابرو برداشته شدهاند!
شاید این جوری برنامههاشان جذابیت پیدا کند! و دلشان خوش است که آمار مخاطبان بالا رفت و نمیدانند کسانی که دنبال عشوه و غمزه باشند کانالهای ترک و ایتالیایی را رها نمیکنند و به جای نسخه اصل سراغ نسخه بدل سیمای ضرغامی نمیروند!
5- برای صدمین بار میگوییم که تداوم روش فعلی باعث میشود که صدا و سیما هم از جانب مومنان و هم از سوی اهالی فسق و فجور تحریم و بایکوت شود! به قول قدما چوب دوسر طلا! دیگر خود دانید!
پایگاه خبری انصارحزب الله - در حالیکه سخنان رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل و عدم پذیرش ملاقات با باراک اوباما، رئیس جمهور امریکا، رفتار دیپلماتیک آقای روحانی در سفر به نیویورک را در چارچوب تاکتیک «نرمش قهرمانانه» به رفتاری معقول، هوشمندانه و مبتنی بر تامین منافع ملی مردم ایران تبدیل کرده بود، این روند قابل قبول در آخرین دقایق حضور روحانی در امریکا به روند معکوسی مبدل شد تا رئیس جمهور در اقدامی عجیب و بی فایده، با باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا، بصورت تلفنی گفت وگو کند.
به گزارش رجانیوز، ساعاتی پیش، پایگاه اطلاع رسانی دولت اعلام کرد، در حالیکه رییس جمهوری اسلامی ایران در حال حرکت از محل اقامت خود به سمت فرودگاه برای خروج از نیویورک بوده است، این تماس برقرار شده و طرفین پیرامون مسایل مختلف با یکدیگر گفت وگو کردند.
در گزارش سایت دولت آمده است که «در این گفت وگوی تلفنی، دو طرف بر اراده سیاسی برای حل سریع مساله هسته ای تاکید کرده و زمینه را برای حل موضوعات دیگر و همکاری در مسائل منطقه ای مورد توجه قرار داده و وزرای امور خارجه خود را مامور کردند تا زمینه همکاری های لازم را هر چه زودتر فراهم آورند.»
اما صرف نظر از خطای گفتمانی رئیس جمهور در این اقدام و بی توجهی به مبنای عمیق نظری که امام راحل در تقابل با شیطان بزرگ بنا نهاده اند، این اقدام از نظر حساب و کتاب مادی و عقلایی نیز دستاوردی برای ایران نداشته است.
این رفتار پر ابهام و عجیب از سوی رئیس جمهور در شرایطی صورت گرفته است که هیچ دستاورد عینی دیپلماتیکی برای معامله با برند «ایران انقلابی» که در پس این تماس تلفنی اتفاق افتاده است، برای ایران حاصل نشده و مشخص نیست با کدام توجیه دیپلماتیک و عقلانی، تماسی که مهمترین سرمایه ملت ایران یعنی برند مقاومت، برای آن هزینه شده است، بدون هرگونه آورده خاص برای این ملت، آنهم در هفته دفاع مقدس برقرار شده و اتفاق افتاده است.
قطعا خاطره معامله درّ غلطان و آب نبات در دوره های گذشته و در مساله ای رده پایین تر همچون موضوع هسته ای این نگرانی جدی را به وجود آورده است که آیا با ارزش ترین الماس ملت ایران یعنی سی و سه سال مقاومت و ایستادگی در مقابل شیطان بزرگ با یک ژست و لبخند دیپلماتیک معامله شده است؟ یا اینکه دستاوردهای بزرگ و مهمی به ارزش سی و سه سال مقاومت، سختی و رنج و اهدا صدها هزار شهید با خود به همراه داشته است!؟
به نظر میرسد رئیس جمهور در اولین لحظات حضور در خاک ایران بدون هر گونه درنگ باید پاسخگوی اقدامی باشد که نه در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی و نه در چارچوب محاسبات حداقلی منافع ملی نمی گنجد و از این رفتار ابهام زدایی کند، چرا که از دقایقی پس از انتشار این خبر، موجی از عصبانیت و ابهام همراه با تعجب در میان جریان انقلابی به راه افتاده است.
.: Weblog Themes By Pichak :.